سعدی شیرازی و حکایت 16

زیبایی در سخن گفتن باید از آغاز تولد سر لوحه زندگی تمام بشریت قرار گیرد.

سعدی شیرازی و حکایت 16

۵۲۰ بازديد
آورده اند که نوشین روان عادل را در شکارگاهی صید کباب کردند و نمک نبود. غلامی به روستا رفت تا نمک آرد. نوشین روان گفت: نمک به قیمت بستان تا رسمی نشود ودِه خراب نگردد. گفتند: از این قدر چه خلل آید؟ گفت: بنیاد ظلم در جهان اول اندکی بوده است، هر که آمد او مزیدی کرد تا بدین غایت رسید. 
اگر ز  باغ  رعیت، مَلک  خورد  سیبی      بر آورند  غلامان  اودرخت  از  بیخ 
به پنج بیضه که سلطان ستم روادارد       زنندلشکریانش هزارمرغ به سیخ