سعدی شیرازی و حکایت 14

زیبایی در سخن گفتن باید از آغاز تولد سر لوحه زندگی تمام بشریت قرار گیرد.

سعدی شیرازی و حکایت 14

۵۰۱ بازديد
یکی از وزرا معزول شد و به حلقه درویشان درآمد. اثر برکت صحبت ایشان در او سرایت کرد و جمعیت خاطرش دست داد. ملک بار دیگر بر او دل خوش کرد و عمل فرمود،قبولش نیامد و گفت:معزولی به نزد خردمندان بهتر که مشغولی. 
آنان که به کنج عاقبت بنشستند    دندان سگ و دهان مردم بستند
کاغذ  بدریدند  و قلم  بشکستند   وز دست زبان حرف گیران رستند
ملک گفتا: هر آینه ما را خردمندی کافی باید که تدبیر مملکت را بشاید. گفت: ای ملک نشان خردمند کافی جز آن نیست که به چنین کارها تن ندهد.
همای برهمه مرغان ازآن شرف دارد    که استخوان خوردوجانورنیازارد
سیه گوش را گفتند:تو را ملازمت صحبت شیر به چه وجه اختیار افتاد؟چفت:تا فضله صیدش می خورم و ز شرّ دشمنان در پناه صولت او زندگانی می کنم.گفتندش:اکنون که به ظلّ حمایتش درآمدی و به شکر نعمتش اعتراف کردی چرا نزدیک تر نیایی تا به حلقه خاصانت درآرد و از بندگان مخلصت شمارد؟ گفت: همچنان از بطش او ایمن نیستم.
اگر صد سال گبر آتش فروزد    اگر یک دم در او افتد،بسوزد
افتد که ندیم حضرت سلطان را زر بیابد و باشد که سر برود و حکما گفته اند:از تلون طبع پادشاهان بر حذر باید بودن،که وقتی به سلامی برنجند و دیگر وقت به دشنامی خلعت دهند و آورده اند که ظرافت بسیار کردن هنر ندیمان است و عیب حکیمان.
تو بر سر قدر خویشتن باش و وقار    بازی و ظرافت به ندیمان بگذار 

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.