یکشنبه ۲۷ آبان ۹۷ | ۰۸:۳۲ ۵۷۶ بازديد
کنون ای خردمند وصف خرد بدین جایگه گفتن اندر خورد
کنون تا چه داری بیار از خرد که گوش نیوشنده زو بر خورد
خرد بهتر از هرچه ایزد بداد ستایش خرد را به از راه داد
خرد رهنمای و خرد دلگشای خرددست گیرد به هردو سرای
ازو شادمانی وزویت غمیست وزویت فزونی وزویت کمیست
خرد تیره و مرد روشن روان نباشد همی شادمان یک زمان
چه گفت آن خردمند مرد خرد که دانا ز گفتار او بر خورد
کسی کو خرد را ندارد ز پیش دلش گردد از کرده خویش ریش
هشیوار دیوانه خواند ورا همان خویش بیگانه داند ورا
ازوئی به هر دو سرای ارجمند گسسته خرد پای دارد به بند
خردچشم جانست چون بنگری توبی چشم شادان جهان نسپری
نخست آفرینش خرد را شناس نگهبان جانست و آن سه پاس
سه پاس توچشم است وگوش وزبان کزین سه رسد نیک وبدبی گمان
خرد را و جان را که یارد ستود و گر من ستایم که یارد شنود
حکیماچوکس نیست گفتن چه سود ازین پس بگو کافرینش چه بود
توئی کرده کردگار جهان ببینی همی آشکار و نهان
به گفتار دانندگان راه جوی به گیتی بپوی و به هر کس بگوی
زهردانشی چون سخن بشنوی از آموختن یک زمان نغنوی
چو دیدار یابی به شاخ سخن بدانی که دانش نیاید به بن
کنون تا چه داری بیار از خرد که گوش نیوشنده زو بر خورد
خرد بهتر از هرچه ایزد بداد ستایش خرد را به از راه داد
خرد رهنمای و خرد دلگشای خرددست گیرد به هردو سرای
ازو شادمانی وزویت غمیست وزویت فزونی وزویت کمیست
خرد تیره و مرد روشن روان نباشد همی شادمان یک زمان
چه گفت آن خردمند مرد خرد که دانا ز گفتار او بر خورد
کسی کو خرد را ندارد ز پیش دلش گردد از کرده خویش ریش
هشیوار دیوانه خواند ورا همان خویش بیگانه داند ورا
ازوئی به هر دو سرای ارجمند گسسته خرد پای دارد به بند
خردچشم جانست چون بنگری توبی چشم شادان جهان نسپری
نخست آفرینش خرد را شناس نگهبان جانست و آن سه پاس
سه پاس توچشم است وگوش وزبان کزین سه رسد نیک وبدبی گمان
خرد را و جان را که یارد ستود و گر من ستایم که یارد شنود
حکیماچوکس نیست گفتن چه سود ازین پس بگو کافرینش چه بود
توئی کرده کردگار جهان ببینی همی آشکار و نهان
به گفتار دانندگان راه جوی به گیتی بپوی و به هر کس بگوی
زهردانشی چون سخن بشنوی از آموختن یک زمان نغنوی
چو دیدار یابی به شاخ سخن بدانی که دانش نیاید به بن