مشاهیر

زیبایی در سخن گفتن باید از آغاز تولد سر لوحه زندگی تمام بشریت قرار گیرد.

محمد فرخی یزدی

۵۸۱ بازديد
«محمد فرخی یزدی» شاعر و روزنامه نگار آزادیخواه ایران در سال 1268 هجری شمسی در یزد متولد شد. تحصیلات مقدماتی را در مدرسه مرسلین که متعلق به انگلیسی ها بود، آغاز کرد. اما روح آزاده او مانع از خاتمه تحصیل در مدرسه گردید. 15 ساله بود که ذوق و قریحه شاعری که از کودکی در او بروز یافته بود، به سرودن شعری علیه سیاست انگلیس و اولیای مدرسه پرداخت و اخراج شد. تحصیلات رسمی فرخی یزدی تا پایان عمر نیز از همین اندازه فراتر نرفت. با اخراج از مدرسه، برای امرار معاش، در کارگاه های پارچه بافی یزد به کارگری مشغول شد. شاعر نوجوان در سال های کارگری با دیوان شاعرانی چون سعدی، مسعود سعد سلمان و ...انس و الفت برقرار کرد. با آغاز مشروطیت، فرخی نیز به مشروطه خواهان پیوست و با تشکیل حزب دموکرات، به عضویت دموکرات های یزد در آمد. در نوروز 1288 برای نخستین بار طعم زندان را چشید. بازداشت و حبس کوتاه مدت، شهرتی جاودانه برای فرخی یزدی ایجاد کرد. رسم بر این بود که به مناسبت عید نوروز، شاعران قطعه ای شعر در مدح حکومت ساخته و در دارالحکومه قرائت می کردند. فرخی اگر چه شاعری جوان بود، اما در این زمان، اشعار او آن اندازه شهرت داشت که داراالحکومه یزد نیز، توقع سرودن سلام نوروزی از سوی او را داشته باشد. فرخی، اما در قطعه ای تند به انتقاد از استبداد پرداخت:
خود،تو می دانی، نیم از شاعران چاپلوس 
کز برای سیم بنمایم   کسی را  پای بوس
یا رسانم چرخ ریسی را به  چرخ    آبنوس
من نمی گویم تویی درگاه هیجا همچوطوس
لیک گویم، گر به قانون،  مجری قانون  شوی
بهمن و کیخسرو و جمشید و افریدون شوی
خواندن این شعر، خشم «ضیغم الدوله قشقایی» حاکم یزد را بر انگیخت. فرخی یزدی را دستگیر کردند و با شکنجه فراوان به زندان انداختند. با عزل ضیغم الدوله از حکومت یزد، فرخی از زندان رهایی یافت و در اوایل 1289 به تهران مهاجرت کرد. فرخی در تهران به نشر مقالات و اشعار خود در جراید پرداخت. عاقبت فرخی یزدی، شاعرآزاده ایرانی ، در 1318 در زندان قصر به قتل رسید. در حالی که گزارش زندان، مرگ شاعر را مالاریا اعلام می کرد!

میر عماد خوشنویس عصر صفوی

۵۶۶ بازديد
مدر عماد حسنی در سال 961 هجری قمری در قزوین متولد شد. در جوانی برای تکمیل هنر خود به به تبریز و سپس به عثمانی و حجاز رفت. بعد به ایران بازگشت و راهی اصفهان شد. وی از مقربین دربار شاه عباس اول و از خوشنویسان پر آوازه ی آن زمان شد. او در خط نستعلیق سرآمد خطاطان گردید. همین امر حسادت برخی از اطرافیان شاه رابر انگیخت و او را سنی مذهب معرفی کردند. میرعماد از چشم شاه افتاد سرانجام تعدادی ارازل و اوباش بر سرش ریختند و در تاریکی شب او را کشتند. مرگ میرعماد به سال 1024 هجری قمری و در سن 63 سالگی رخ داد. و مزار او اکنون در اصفهان است.

رضا عباسی نقاش برجسته عصر صفوی

۵۴۸ بازديد
رضا عباسی در سال 974 هجری قمری در قزوین بدنیا آمد. او فرزند علی اصغر کاشی یکی از نقاشان مشهور عصر صفوی بود. رضا در دامان پدر و نقاشان بزرگ عصر خود تربیت شد. این نقاش جوان به تدریج سبکی را ابداع کرد که در عرض دو دهه چهره نگاری ایران را تغییر داد. رضا سرآمد همه هنرمندان و نقاشان اصفهان گردید. شاه عباس اول او را به خود منسوب نمود و از آن پس به نام رضا عباسی مشهور شد. وی سرانجام در سال 1044هجری قمری در اصفهان چشم از جهان فرو بست.

علیرضا عباسی خطاط برجسته عصر صفوی

۵۲۲ بازديد
علیرضا عباسی تبریزی خطاط برجسته عصر صفوی است. پس از آنکه در زمان سلطان محمد خدابنده، ترکان عثمانی تبریز را به تصرف در آوردند علیرضا عباسی از تبریز به قزوین پایتخت دولت رفت ودر مسجد جامع آن شهر منزل گرفت و به کار کتابت مشغول شد. امضاء او در این زمان (علیرضا الکتاب) بود.علیرضا عباسی سال 1001 به خدمت شاه عباس صفوی در آمد و در زمره ی ندیمان مخصوص وی قرار گرفت. و به لقب شاه نواز شناخته شد. سرانجام او در سال 1050 هجری قمری وفات یافت.

صائب تبریزی

۱,۰۹۹ بازديد
میرزا محمد علی صائب تبریزی در سال 1000هجری قمری در تبریز بدنیا آمد. او جزء بزرگترین غزل سرایان سده ی یازدهم هجری قمری و نامدارترین شاعر زمان صفوی بوده است. پدر او تاجری معتبر بوده است و خانواده صائب جزء هزار خانواری بودند که به دستور شاه عباس اول از تبریز کوچ کرده و در اصفهان ساکن شدند. در جوانی به حج رفت و در بازگشت وارد مشهد شد. صائب در سال 1034 هجری قمری از اصفهان عازم هندوستان شد و بعد به هرات و کابل رفت. ودر سال 1042 هجری قمری به اصفهان آمد. شاه عباس دوم او را به مقام ملک الشعرایی رساند. تعداد اشعار او را تا 120 هزار بیت گفته اند. سبک او به سبک هندی معروف است. آثار او سه تا چهار هزار بیت قصیده و یک مثنوی کوتاه به نام قندهارنامه و دوسه قطعه غزل می باشد و همچنین او هفده غزل به ترکی سروده است. سرانجام او در سال 1086 هجری قمری در اصفهان وفات یافت ودر پارکی بنام صائب در شهر اصفهان دفن شد.

شیخ بهایی

۲,۰۹۹ بازديد
نام کامل او بهاء الدین محمد بن حسین عاملی و در سال 953 هجری قمری(18اسفند925شمسی)در بعلبک لبنان بدنیا آمد. یکی از مقام های او شیخ السلام دربار صفوی(مهمترین منصب سیاسی ومذهبی) آن زمان بود. از شاگردان او می توان ملا صدرای شیرازی و محمد تقی مجلسی و محقق سبزواری و فیض کاشانی و ملا خلیل قزوینی را نام برد. از کتابهای او مفتاح الفلاح،کشکول،حبل المتقین، مثنوی نان و حلوا،جامع عباسی و بحر الحساب و...... نام برد. او را به عنوان حکیم،فقیه، عارف، منجم، ریاضیدان، شاعر، ادیب و دانشمند می شناختند. او در زمینه فلسفه، منطق، هیئت و ریاضیات تبحر خاصی داشت. و سرانجام در 12شوال 1030هجری قمری (18 شهریور 1000شمسی) در اصفهان وفات یافت و در آستان قدس رضوی جنب موزه دفن شد.

حکیم شفایی

۱,۰۲۵ بازديد
شرف الدین حسن متخلص به شفایی به سال 966 هجری قمری در اصفهان متولد شد.پزشک، حکیم، ادیب و شاعر ایرانی و ندیم خاص و مورد توجه شاه عباس بزرگ صفوی بود. در انواع شعر طبع آزمایی کرده و مجموع اشعار او بالغ بر نه هزار بیت است. از آثار او مثنوی نمکدان حقیقت و بیست باب در طب را می توان نام برد. او در سال 1037 هجری قمری در سن 71 سالگی وفات یافت.

دوبیتی از بابا طاهر

۴۹۵ بازديد
محبت،آتشی درجانم افروخت 
                        که تا دامان محشر بایدم سوخت
عجب پیراهنی بهرم  بریدی
                       که خیاط اجل ،می بایدش دوخت
نپرسی  حال یار   دلفگارت
                        که  هجران چون کند  با روزگارت
ته که روز وشوان دریادمویی
                        هزارت  عاشق  با     موچه کارت
نمی دانم دلم دیوانه کیست
                         کجا آواره و در   خانه   کیست
نمی دانم دل  سر گشته مو
                          اسیر نرگس مستانه  کیست 

باباطاهر و شعر عاشقی

۷۱۷ بازديد
محبت،آتشی در جانم  افروخت                   که تا دامان محشر بایدم سوخت
عجب پیراهنی بهرم      بریدی                    که خیاط اجل، می بایدش دوخت

نپرسی حال   یار       دلفگارت                    که  هجران  چون کند با  روزگارت
ته که روز وشوان دریا   دمویی                     هزارت  عاشق  با موچه    کارت

نمی  دانم  دلم  دیوانه کیست                    کجا  آواره  و در  خانه   کیست
نمی  دونم  دل  سرگشته  مو                     اسیر  نرگس  مستانه  کیست

سیاهی  دوچشمانت مراکشت                   درازی  دو زلفانت  مرا    کشت
به قتلم حاجت تیرو کمان نیست                  خم ابرو  و مژگانت مرا    کشت

اگر  یار  مرا  دیدی     به  خلوت                   بگو  ای  بی  وفا  ای بی مروت
گریبانم  ز  دستت  چاک  چاکو                    نخواهم  دوخت  تا   روز  قیامت

من آن رندم که گیرم ازشهان باج                  بپوشم جوشن وبرسرنهم   تاج
فرو   نابد    سر  مردان به نامرد                   اگر  دارم  کشند  مانند  حلاج

بابا طاهر شاعر دوبیتی های اثرگذار

۶۹۰ بازديد
باباطاهر همدانی معروف به باباطاهر عریان شاعر دوبیتی سرای اواخر قرن چهارم و اواسط قرن پنجم هجری و معاصر طغرل بیک سلجوقی بوده است. او مسلک درویشی و از خود فانی بودن و بی توجهی به علایق دنیوی را در زندگی همواره مراعات می کرد، آنچنان که در خور سالکان حقیقی است. دل در گرو دوست بسته و بابا را از جنبه خودبینی و خویش گرایی دور ساخته و موجب شده که او هیچگاه درصدد تظاهر و خودستایی بر نیاید و در واقع باید تصور نمود این عارف ربانی ما فوق تصورات مادی و قیل و قال های عادی سیر می کرده و افکار او در فراسوی این زمین بوده و در کران ها جولان می داده تا آن جا که آنچه مردم روزگارش بدان اشاره می کردند یا شعار می دادند، وی بدان عمل می نمود و آن کسوتی را که سایرین برای پوشش آن را به تن می کردند، او از تن دریده و خود را از آنان عریان ساخته و بدین جهت هم لقب «عریان» گرفته. بابا هرگز به خود توجه نداشت و به توجه دیگران هم نسبت به خویش بی اعتنا بوده. کلمات قصار و شیوای او با معانی بلند و دل انگیز آنچنان است که در تار و پود جان هر شنونده ای رسوخ می کند. بابا طاهر سالهای بسیاری از عمر خود را به سیر و سیاحت گذرانید و مسافرتی به اصفهان و شیراز داشت. در شهر خرم آباد بنایی به نام بقعه باباطاهر وجود دارد که به اعتقاد برخی زادگاه باباطاهر است. آرامگاه وی در شمال همدان در جوار بقعه امامزاده حارث ابن علی و در میدان بزرگی به نام وی قرار دارد. بنای مقبره باباطاهر در گذشته چندین بار بازسازی شده است. در قرن ششم هجری برجی آجری و هشت ضلعی بوده است. احداث بنای جدید در سال 1344 شمسی با همت انجمن آثار ملی ایران و شهرداری همدان انجام شده است. 
تن محنت کشی دیرم خدایا           دل حسرت کشی دیرم خدایا
ز شوق مسکن و داغ غریبی          به سینه آتشی    دیرم خدایا

شهریار شاعر بلند آوازه ایران

۶۶۹ بازديد
امروز بیست وهفتم شهریور ، روز شعر و ادب فارسی است؛ روزی که به مناسبت درگذشت و بزرگداشت سید حسین بهجت تبریزی (شهریار)، شاعر بلند آوازه ایران و متولد تبریز قهرمان نام گذاری شد. شهریار که در دوران کودکی خود را در میان روستاییان صمیمی و خونگرم خوشکناب در کنار کوه افسونگر«حیدربابا»گذرانده بود همچون تصویربرداری توانا ، خاطرات زندگانی لطیف خود را در میان مردم مهربان و پاک طینت روستا و در حریم آن کوه سحرانگیز به ذهن سپرد. شهریار نخستین شعر خویش را در چهار سالگی به زبان ترکی آذربایجانی سرود. بی شک سرایش این شعر کودکانه ، گواه نبوغ و قریحه شگفت انگیز او بود. منظومه حیدربابا تجلی شور و خروش جوشیده از عشق شهریار به مردم آذربایجان است. این منظومه از جمله بهترین آثار ادبی در زبان ترکی آذری است و در اکثر دانشگاه های جهان از جمله دانشگاه کلمبیا در ایالات متحده آمریکا مورد بحث رساله دکتری قرار گرفته است و برخی از موسیقی دانان همانند هاژاک ، آهنگساز معروف ارمنستان آهنگ جالبی بر آن ساخته است.
شهریار در سال 1285 شمسی بدنیا آمد و در سال 1367 درگذشت ، و 82 سال شاعر برتر ایران بود.

مدرس نماینده واقعی مردم

۶۸۴ بازديد
در تاریخ کشورمان و در تاریخ درخشان روحانیت شیعه چهره های عالم و اندیشمند و متفکر و فداکار فراوان داریم. تعداد آنها  اندک نیست. اما جایگاه مدرس در تاریخ و در ذهن اندیشمندان این کشور جایگاهی خاص و ویژه است. دلیل اصلی اش چیست؟ چرا مدرس این همه کاروان دل را به همراه دارد؟ و چرا مدرس فراموش نشده است و فراموش نخواهد شد. دلیل اصلی عظمت این شخص که در تاریخ ایران ، در تاریخ سیاسی منطقه، در تاریخ قانونگذاری و حتی در تاریخ پرافتخار روحانیت شیعه عده آنها اندک و انگشت شمار است، این نکته است که مدرس تلاشش ، فریادش ، فعالیتش ، ایثارش برای این کشور و برای این ملت سرنوشت ساز بود. خیلی ها هستند تلاش ارزنده دارند،تلاش مفید دارند، خدمتگزار هستند،ایثار می کنند، دیگر ایثار بالاتر از اینکه کسی جان خود را در طبق اخلاص بگذارد و فداکاری کند و خون او در این راه به زمین ریخته شود؟ همه این ها ارزنده است. یادش تا قرن ها در دلها زنده است.