یکشنبه ۰۴ فروردین ۹۸ | ۰۰:۵۷ ۳۴۴ بازديد
سرانجامی زیبا در پیش است.از پس شام تار،سپیده دمی دل انگیز رخ می نماید،زمستان سیاه حرف نومیدی می خواند و خای خوانِ مهرمی گسترد. چکاوکان خنیاگری کرده و بهار را مشگری پیشه کرده است.پنجره ها رایک به یک می گشائیم؛اسلیمی های امید،پیچاک وار سرک می کشند و آشیانه ها را جستجو می کنند...چه رودی در دستهاست!چه سرودی خوش بر لبهاست!آسمان با جامه ای لاجورد و گُلبیز،با بوسه های بارانی،دانه ها را چالاک کرده تا روی در روی فلک،با تن پوش سبز،جهان را بیاراید...پیش روی ما امید است و هزار کنکره بسته و ما با نیروی اندیشه و کار،بهار راجاودانه می کنیم و راه رفتن را بر او می بندیم.