داستان کوتاه،شتر دیدی یا ندیدی

زیبایی در سخن گفتن باید از آغاز تولد سر لوحه زندگی تمام بشریت قرار گیرد.

داستان کوتاه،شتر دیدی یا ندیدی

۵۶۹ بازديد
مردی بدنبال شترش می گشت که با جوان باهوشی برخورد کرد. سراغ شتر را از او گرفت. جوان گفت: شترت یک چشمش کور و یک طرف بارش شیرین و طرف دیگر ترش بود؟مرد گفت:بله،بگو شتر کجاست؟ جوان گفت: من او را ندیدم.مرد که به آن جوان شک کرده بود شکایت به قاضی برد.قاضی پرسید: اگر تو شتر را ندیدی چطور مشخصات او را درست جواب دادی؟ جوان گفت:روی خاک اثر پای شتری را دیدم که فقط سبزه های یک طرف را خورده بود،حدس زدم یک چشمش کور است،بعد دیدم در یک طرف مگس و طرف دیگر پشه بیشتر است؛چون مگس به شیرینی و پشه به ترشی تمایل دارند،تشخیص بار او را دادم.قاضی که از هوش جوان خوشش آمد به او گفت:تو بی گناهی و زبانت تو را به زحمت انداخت. از این به بعد«شتر دیدی ندیدی!» و این مثل شد تا دانسته شود،پر حرفی دردسر می شود.

جالب بود تشکر

پاسخ مدير:
دوشنبه ۲۲ بهمن ۹۷, ۱۵:۴۵

باسلام:مفهوم ضرب المثل ها همیشه مورد توجه بوده است تا انسان کمتر اشتباه کند

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.